به گزارش تابناک به نقل از دنیای اقتصاد، تقریباً یک دهه از تاخیر در قانون گذاری ارزهای دیجیتال می گذرد، اما این روزها زمزمه هایی مبنی بر آغاز این روند به گوش می رسد. اکنون سؤال این است که چه کسی «میتواند» یا «باید» مسئول قوانین ارزهای دیجیتال باشد؟
تنها چیزی که واضح است این است که مقررات ارزهای دیجیتال در ایران امروز دغدغه مشترک دولت، بازیگران صنعت و نزدیکان است. 15 این یک میلیون کاربر دارد و تاخیر در قانون گذاری، همه ذینفعان را در این روند سردرگم کرده است.
مقررات ارزهای دیجیتال یک نگرانی رایج است
قوانین صنعت ارزهای دیجیتال در حال حاضر دغدغه مشترک دولت، صنعت و کاربران آن است، زیرا در حال حاضر هیچ قانون مشخصی در مورد فعالیت بازیگران این صنعت وجود ندارد. فقدان قوانین روشن و در حال تحول در این زمینه، نهادهای نظارتی و مدیریتی را مجبور به اعمال قوانین و محدودیتهای خاص در زمانهای کلیدی کرده است. مانند کاهش ناگهانی سقف سپرده برای مبادلات ارزهای دیجیتال 25 میلیون تومان یا محدودیت 72 ساعتی برای برداشت. چنین تصمیماتی باعث سردرگمی فعالان صنعت و کاربران پلتفرمهای ارزهای دیجیتال در ایران میشود.
علاوه بر این، زمانی که قوانین مشخصی وجود ندارد، کاربران و پلتفرمها از حقوق و تعهدات خود آگاه نیستند. در چنین محیطی، کاربران ممکن است در دام سوء استفادهکنندگان بیفتند و پلتفرمها با آزمون و خطاهای فراوان، از مسیر اصلی خود یعنی بهبود و توسعه خدمات خود منحرف شوند.
چه کسی کل صنعت ارزهای دیجیتال را می شناسد؟
به عنوان صنعتی با ابعاد بسیار بزرگ و متکی بر فناوری های جدید، صنعت ارزهای دیجیتال برای هر مخاطبی قابل تشخیص نیست. در نتیجه پیچیدگی فناوری بلاک چین از یک سو و نوسانات بالای بازار ارزهای دیجیتال در مقایسه با بازارهای سنتی، هیچ شخص یا موسسه ای نمی تواند ادعا کند که بر کل صنعت مسلط است و تمام جنبه های مختلف آن را می داند. .
اگر به صنعت کریپتوکارنسی در ایران نگاهی بیندازیم، با بخش های مختلفی مانند صرافی، استخراج، دیفای، کیف پول و مکانیزم های پشتیبانی، شبکه و زیرساخت مواجه خواهیم شد. بخش تبادل، تقریبا 50 درصدی از کل صنعت ارزهای دیجیتال در ایران را پوشش می دهد که به تنهایی طیف گسترده ای از عملیات را سازماندهی می کند. پلتفرمهای صرافی برای تسویه وجوه کاربران به شبکه بانکی متصل میشوند، مکانیسمهای سفارش و مکانیسمهای معاملاتی مختلف را در اختیار کاربران قرار میدهند، زیرساختهای ویژهای برای ذخیره داراییهای ارز دیجیتال کاربران ایجاد میکنند و برخی از آنها خدمات جانبی مانند escrow را نیز ارائه میکنند. این تنها بخشی از صنعت ارزهای دیجیتال است، اما نکته کوچکی است به خوبی نشان می دهد که این صنعت از اجزای مختلفی تشکیل شده و دارای پیچیدگی های ذاتی و عملیاتی فراوانی است. بنابراین هیچ شخص یا نهادی به تنهایی نمی تواند مدعی تسلط بر تمامی بخش های این صنعت باشد و مسئولیت تنظیم یکنواخت تمامی اجزای این صنعت را بر عهده بگیرد.
آیا بانک مرکزی می تواند قانونگذار ارزهای دیجیتال در ایران باشد؟
در کشور ما یکی از گزینه های قانون گذاری ارزهای دیجیتال، بانک مرکزی است. به گفته برخی بانک مرکزی هم می تواند در این زمینه قانون گذاری کند و هم اجرای قوانین را کنترل کند. به عبارت دیگر، بانک مرکزی می تواند رگولاتور و مجری ارزهای رمزنگاری شده باشد.
تصور کنید بانک مرکزی بخواهد قوانینی را در رابطه با بخشهای مختلف صنعت ارزهای دیجیتال در ایران مانند صرافی، ماینینگ، دیفای، شبکه و زیرساختها معرفی کند و بر اجرای قوانین در همه این حوزهها نظارت داشته باشد و از اتفاقاتی که رخ میدهد آگاه باشد. در این مناطق هم در قبال مصرف کنندگان و هم به موسسات بالاتر پاسخگو باشید. این معضل بانک مرکزی را به مجموعه ای از ریسک های متنوع تبدیل می کند که هر یک توسط سازوکارهایی در بخش خصوصی نظارت و کنترل می شوند. بانک مرکزی مانند هر نهاد دیگری از دانش نخبگان و تخصصی کامل در تمامی بخش های صنعت ارزهای دیجیتال در ایران برخوردار است و در نتیجه هیچ نهاد نظارتی واحدی برای این صنعت و مواردی مانند روان بودن این صنعت و حضور وجود ندارد. بازیکنان خارجی در ایران بر این اساس عدم صلاحیت را تایید می کند.
در مجموع، مسئولیت تنظیم و مدیریت ارزهای رمزنگاری شده در ایران توسط بانک مرکزی مانند داشتن دو شغل تمام وقت به طور همزمان است که از قضا یکی از آنها در حوزه تخصصی او نیست.
نگاهی به تجربه بانک مرکزی در قانون گذاری حوزه های نوآورانه
اگر نگاهی به تجربه بانک مرکزی در تنظیم حوزههای نوآورانه در ایران بیندازیم، متوجه میشویم که رویکرد این نهاد بهویژه در تنظیم صنعت پرداخت در سالهای اخیر نتیجه مثبتی نداشته و برعکس بوده است. به سمت توسعه زیرا به نظر می رسد بانک مرکزی از طریق شرکت های زیرمجموعه خود در تنظیم حوزه های نوآور بدون در نظر گرفتن ارزش بازار رقابتی وارد بازار می شود تا حتی تا سطح مدل کسب و کار بتواند کنترل 100 درصدی داشته باشد. در ادامه این رویکرد، بانک مرکزی هرگز یک شبه از اجرای قوانین و محدودیت های مختلف مانند بستن حساب ها و کاهش سقف سپرده برای کسب و کارهای نوآور دست برنمی دارد. چنین رویکردی بدون شک نمی تواند باعث پیشرفت یک صنعت و بهبود تجربه کاربران آن شود و تنها باعث ناامیدی فعالان این صنعت خواهد شد. علاوه بر این، کاربران در چنین محیطی باید از چنین پلتفرم های خارجی استفاده کنند که سرمایه و اطلاعات آنها را در معرض خطر قرار می دهد.
قانون بانک مرکزی ارزهای دیجیتال
با توجه به ضرورت قانون گذاری ارزهای دیجیتال در ایران، در آخرین نسخه قانون بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران، به ارزهای دیجیتال پرداخته شده است. اساسا 59 این نسخه – که در زمستان 1402 منتشر شده- صدور دستورالعملهای لازم در زمینه سیستمهای پرداخت، فناوریهای نوین مالی مرتبط با ابزارهای پرداخت و ارزهای دیجیتال و همچنین موسسات فعال در این حوزهها به عهده بانک مرکزی است.… همچنین این موسسات موظفند بنا به درخواست بانک مرکزی، کلیه اطلاعات، آمار و مدارک خود را به ترتیب مورد نظر در اختیار بانک مرکزی قرار دهند» در ذیل مهران محرمیان – معاون وقت فناوری های نوین بانک مرکزی – با استناد به دستور موکد محمدرضا فرزین مطابق با تنظیم سند با مفاد و دستورالعمل های اجرایی ماده. 59 قانون بانک مرکزی از تنظیم سند و انتشار سند مواجهه در آینده نزدیک خبر داد. محتوای این سند که توسط سازمان انفورماتیک کشور تهیه شده است، ارزهای رمزنگاری شده را به این صورت تقسیم میکند و متولی تحویل و مبادله هر کدام را مشخص میکند. (این مسئولیت در سطح قانونگذاری و نظارت است)
ارزهای رمزنگاری شده |
تحویل |
مبادله |
|
1. |
پول دیجیتال بانک مرکزی |
بانک مرکزی |
بانک مرکزی |
2. |
اوراق بهادار و توکن های ابزار |
بانک مرکزی + بورس |
بورس اوراق بهادار |
رمزهای پشتوانه ارز، ارز و فلزات گرانبها |
بانک مرکزی |
بانک مرکزی |
چنین تقسیم بندی رسماً تدوین قوانین و اجرای آنها در صنعت ارزهای دیجیتال را در اختیار بانک مرکزی قرار می دهد و کار سازمان صرافی را تنها در بخش های جزئی باقی می گذارد. پس از توضیحاتی که قبلا ارائه شد، اکنون مشخص شده است که کاربرد چنین سندی در مواجهه با ارزهای رمزپایه چگونه، چه بلاهایی را به همراه دارد. بانک مرکزی به عنوان نهادی بدون دانش و تخصص کافی وارد تنظیم و اداره حوزه ای می شود که انگیزه ای برای توسعه آن نداشته و با تبدیل شدن به مجموعه ای از مخاطرات مختلف، سرمایه و اطلاعات استفاده کنندگان را به خطر می اندازد و باعث خروج سرمایه از آن می شود. کشور
مقررات تک نهادی یا چند نهادی
در صورتی که هم قانون گذاری و هم اجرای قوانین مربوط به حوزه ارزهای رمزپایه به بانک مرکزی واگذار شود. این مشکل ریسک اعطای مجوز به پلتفرمها و ریسک نگهداری داراییهای کاربران ارزهای رمزنگاری شده در ایران را در بانک مرکزی تجمیع میکند، در حالی که این موسسه دارای ابزارها و قابلیتهای محدود و تجربه ناموفق در تنظیم یک موسسه در حوزه ارائهدهندگان پرداخت است. رفتار احتیاطی توسط رگولاتور انحصاری ترس از نابودی صنعت را افزایش میدهد و مقررات انحصاری محکوم به شکست است.
در عوض، مقررات چند نهادی ریسکهای صنعت را بین مؤسسات مختلف تقسیم میکند و از رفتار اختیاری توسط یک ذینفع جلوگیری میکند. علاوه بر این، با حضور نهادهای مختلف، ابزارها و توان راهبردی و عملیاتی بیشتری از تجربه موفق مقررات چند نهادی در تاکسی های اینترنتی و تجارت الکترونیک نیز گواه این موضوع است.
مقررات چند نهادی، راه حل بهینه
بهینه بودن مقررات چند نهادی این است که می تواند ریسک های یک صنعت را تقسیم بندی کرده و کاهش دهد. در واقع هدف از مقررات چند نهادی تقسیم ریسک های شناسایی شده و خطرات احتمالی آتی بین نهادهای نظارتی است که ابزارهای لازم برای مدیریت آنها را دارند. به عنوان مثال:
*موضوعاتی مانند پولشویی و تامین مالی تروریسم مستلزم همکاری دو سویه بین بسترهای محلی و FRG است
*در صورت کلاهبرداری فقط نهاد قضایی کشور یعنی. قوه قضائیه می تواند از طریق بسترهای شفاف داخلی موضوع را بررسی و حل کند.
* در توکنیزاسیون دارایی های غیرمنقول مانند مسکن و مستغلات، سازمان بورس نیز می تواند وارد مشکل شود.
* در زمینه سرمایه گذاری نیز نیازمند جزئیات و الزاماتی است که مطابق با وزارت اقتصاد باشد.
در حال حاضر مقررات چند نهادی تنها مسیری است که به تنظیم هوشمندانه و توسعهمحور منتهی میشود و همچنین هر روش دیگری، چه کنار گذاشتن مسیر نظارتی و چه از سوی دیگر، واگذاری مقررات و مدیریت به یک نهاد واحد. ، مانند بانک مرکزی که سابقه ورشکستگی داشته باشد محکوم به شکست است. در کنار تمام ویژگیهای منفی بانک مرکزی برای تنظیم و مدیریت صنعت ارزهای دیجیتال، لازم به ذکر است که بانک مرکزی اساساً انگیزهای برای مقررات توسعهمحور در این صنعت ندارد و این انگیزه تنها میتواند از یک نهاد بالادستی ناشی شود. بانک مرکزی – یا هر موسسه دیگری – تزریق شود.