تصمیم بانک مرکزی برای تهیه مجوز برای میله های طلای بانک ها ، در حالی که محدودیت های بدتر در معاملات سرمایه گذاری و ارزی آنها چرخش قابل توجهی در سیاست های پولی است.
این خط مشی ، که خلاف مفاد قبلی است ، از نظر اقتصاد مالی ، مدیریت ریسک و اثرات کلان اقتصادی نیاز به تجزیه و تحلیل فنی و تأمل جدی دارد.
از نظر اقتصاد مالی ، طلا به عنوان یک دارایی محافظت از همبستگی پایین با سایر کلاسهای دارایی ابزاری مؤثر برای متنوع سازی سبد بانکها در تورم و کاهش ارزش واقعیت است. این تصمیم می تواند به کاهش ریسک سیستماتیک بانک ها و بهبود نسبت کفایت سرمایه آنها ، به ویژه در سیستم بانکی ایران کمک کند ، که با چالش هایی مانند نسبت الزامات ناکارآمد بالا روبرو است.
داده های حاصل از مبادله مرکز ارز و طلا نشان می دهد که پس از راه اندازی واردات شمش در سال 2 ، حجم معامله در پنج ماه اول به 1.2 تن رسیده است که این امر تقاضای و پتانسیل زیادی برای جذب سرمایه سرگردان دارد. سیاست همچنین می تواند ذخایر طلای بانک مرکزی را تقویت کرده و شفافیت بازار را با کاهش ترافیک افزایش دهد.
با این حال ، معاملات طلا به دلیل قیمت بالا و وابستگی به عوامل خارجی مانند نرخ بهره فدرال ، شاخص دلار DXY و بارهای ژئوپلیتیکی خطرات قابل توجهی دارد.
توزیع بیش از حد منابع بانکی به طلا می تواند نقدینگی را کاهش داده و نسبت وام را به سمت -دپوزیت سوق دهد (در بانک ها. در سناریوی کاهش قیمت طلا در جهان ، ممکن است بانک ها با ضررهای قابل توجهی روبرو شوند که ثبات مالی آنها را تهدید می کند.
از نظر عواقب کلان ، این سیاست در کوتاه مدت تقاضا برای میله ها را افزایش می دهد و می تواند قیمت های داخلی را تا 5 ٪ افزایش دهد. در طولانی مدت ، تقویت عرضه و نظارت می تواند به ثبات بازار کمک کند ، اما عدم وجود قاب های نظارت قوی خطر ابتلا به پولشویی و معاملات غیرقابل کنترل را تشدید می کند. فرض بر این است که بانک مرکزی با تحمیل محدودیت های سرمایه گذاری (تعیین سقف) ، افزایش نظارت و الزام به تشخیص معاملات برای جلوگیری از تأثیرات منفی بر ثبات مالی و اقتصادی ، خطرات سیستم را مدیریت می کند.
*رئیس سابق اتاق بازرگانی ایران