جمهوری اسلامی ایران و پروژه هویت اخلاقی غیر متمرکز در جهان اسلام – Tabnak


جمهوری اسلامی ایران و پروژه هویت اخلاقی غیرمتمرکز در جهان اسلام

گزارش سرویس سیاسی Tabnakاز زمان عمل طوفان AQSA علیه اسرائیل ، هیچ حمله یا انتقاد قابل توجهی توسط دستورات سنی در Saraya Al -Qds ، Kataeb al -Qassam یا سایر گروه های مقاومت فلسطین مشاهده نشده است. در مقابل ، شیعیان اخبار این فرماندهان را به طور گسترده ای منتشر کردند و شجاعت خود را ستودند ، از جمله یحیی آل -سونوره ، محمد آلازف ، اسماعیل هانیت و دیگران.

در مقابل ، در صفحات مجازی بسیاری از عرب های سنی ، حتی نزدیک به جریان های مقاومت ، به ندرت می توان توسط رهبران شیعه مانند حاج کاسیم سولمن ، ستود حسن نارالا ، آیتولا هامنی یا سایر چهره های شیعه ستایش کرد. و اگر ستایش شود ، او معمولاً با بهانه یا توجیهی همراه است.

این تفاوت آشکار ریشه در فرهنگ شیعه دارد ، که در آن شجاعت و قهرمانی ، حتی اگر از دیگران باشد ، مورد ستایش قرار می گیرد. این رویکرد از یک سیستم ارزشی است که بدون در نظر گرفتن وابستگی مذهبی ، مقاومت را در نظر می گیرد. به عبارت دیگر ، فرهنگ ارزیابی “دیگری” در زمینه مقاومت در بین شیعیان برجسته تر است.

پس از انقلاب اسلامی ایران ، گفتمان رسمی شیعه از یک دین فقه ساده به یک ایدئولوژی رهایی بخش و متعالی تبدیل شده است که عدالت و ظلم را در سطح جهان تعیین می کند. این تحول باعث شده است که شیعیان مشکلات فلسطین ، لبنان ، بوسنی ، یمن و سایر نقاط جهان را بپذیرند ، حتی اگر رهبران سنی آنها بخشی از مبارزات بیشتر علیه سلطه غربی باشد.

پس از انقلاب اسلامی ایران ، گفتمان رسمی شیعه از یک دین فقه ساده به یک ایدئولوژی رهایی بخش و متعالی تبدیل شده است که عدالت و ظلم را در سطح جهان تعیین می کند. این تحول باعث شده است که شیعیان مشکلات فلسطین ، لبنان ، بوسنی ، یمن و سایر نقاط جهان را بپذیرند ، حتی اگر رهبران سنی آنها بخشی از مبارزات بیشتر علیه سلطه غربی باشد.

در تفکر انقلابی شیعه ، دشمن اصلی سنی نیست بلکه استعمار و عوامل آن است. این نظر اجازه می دهد تا ائتلاف با گروه هایی از اعتقادات مختلف (مانند القاعده علیه آمریکا).

امروزه در سمینارهای شیعه ، به ویژه در ایران و لبنان ، مباحثی مانند مقاومت و تفکر ائتلاف متعالی ، با یک رویکرد تقریبی دنبال می شوند. استفاده از عباراتی مانند “شعار برخورد با صهیونیسم وحدت ملل اسلامی” (آیتول علی هامنی ، 1/4/11) و جایگزینی اصطلاحات مذهبی سنتی (عمومی ، سنی ، نصابی) با مفاهیمی مانند “مقاومت اسلامی” یا “محور مقاومت” بود.

در ناخودآگاه شیعه ، جمهوری اسلامی ایران در حال تحول اساسی برای تغییر هویت “اقلیت تهدیدآمیز” است. این تحول به جای تمرکز بر قتل های تاریخی شیعه ها ، منجر به فاجعه مدرن در فلسطین و یمن می شود ، جایی که خون شیعه و سنی تحت نظارت اشغالگران مخلوط می شوند.

همانطور که مادر مادر مورتز موتاهاوی ، ایدئولوژیست انقلاب اسلامی ایران ، گفت: “اگر شما حسین بن علی بودید ، او می گفت: اگر می خواهید مرا عزادار کنید ، برای من سینه و زنجیره ای درست کنید!

تعداد بازدیدها: 4

این تغییر هوشمند باعث می شود شیعیان از تاریخ به شرکای قطب اسلامی بپردازند. البته ، سنی غالب این بار را رد کرده و در حلقه وابستگی مذهبی باقی مانده است ، به استثنای گروه های گازی که محور مقاومت را تشکیل می دهند.

الكساندر دوگین ، فیلسوف روسی ، سؤال فلسطین را به عنوان یك عامل اصلی در وحدت جهان اسلام و قدرت آن می داند. او معتقد است که فلسطین فراتر از مسئله منطقه ای نمادی از مبارزه با سلطه غربی است و می تواند مسلمانان را برای ایجاد یک جبهه متحد متحد کند.

“وحدت و وحدت جهان اسلام غیرقابل انکار است و مسئله فلسطین به عنوان یک نیروی متحد در این جهان عمل می کند ؛ این منجر به شیعیان ، سنی ، ترک ، ایرانیان و سایر گروه هایی می شود که در ینمن ، سوریه ، عراق و لیبی شرکت می کنند. اروپا ، روسیه و آفریقا نمی توانند نسبت به این امر بی تفاوت باشند. “

سیاست متعالیه و ضدیتونیستی جمهوری اسلامی ایران در جهان اسلام راه را برای رهبری طبیعی خود فراهم کرده است. ایران همچنین با متحد کردن هر نیرویی علیه اسرائیل ، این نقش را پذیرفت ، حتی اگر این نیرو قبلاً در ایران به عنوان اعضای الكایدا در سومالی درگیر بود. این رویکرد یک تناقض نیست ، بلکه یک تاکتیک هدفمند است که می تواند درک بهتری نسبت به تفسیر اسکندر دژین باشد:

“جهان اسلام به وحدت ، یکپارچگی ، ایجاد یک ساختار فراملی جدید نیاز دارد که می تواند پتانسیل عظیم کل امما اسلامی را تحکیم کند و به این ترتیب یک قطب کامل ایجاد کند. امروز ، هیچ یک از کشورهای اسلامی ، به جز یکدیگر ، نمی توانند نقش این تمدن را بازی کنند. هیچکدام از آنها نمی توانند مأموریت وحدت کل جهان اسلام را به دست بگیرند.

با این حال ، ناخودآگاه شیعه ، که جمهوری اسلامی ایران در تلاش برای تغییر بود ، دوباره توسط سلفی های جهادی ، که دائماً توسط ناتو ، عربستان سعودی و نیروهای امارات پشتیبانی می شدند ، متزلزل شد. قتل عام ها علیه آلاوی ها ، از جمله قتل کودکان و غیرنظامیان ، همان مکانیسمی را که ایران به دنبال ریشه کن کردن است ، بازتولید کردند: احساس “اقلیت تهدیدآمیز”. در سایه این پروژه یهودی-عرب ، شیعیان دیگر فقط با خاطرات قتل های تاریخی سر و کار ندارند ، بلکه آنها با نیروهای جهادی روبرو هستند که به عنوان دشمن اصلی خود به “محور مقاومت شیعه” نگاه می کنند. محوری که سعی می کند تهدیدی را برای کل منطقه در جهان سنی ایجاد کند.

در نهایت ، چالش اصلی باقی مانده است: چگونه می توان مقاومت را با وجود اختلاف نظر با تعریف “دشمن اصلی” متحد کرد؟ شاید پاسخ این باشد که وحدت وقتی می آید که دشمن به یک تهدید وجودی تبدیل شود ، با افزایش اسرائیل به گفتمان ایرانی. اما در حقیقت ، علی رغم حملات اسرائیل علیه گروه های سلفی و نیروهای جولانی در سوریه ، آنها واکنش نشان نمی دهند. زیرا متحدین آنها در ترکیه و کشورهای خلیج فارس [که روابط خود را با اسرائیل عادی کرده‌اند]این رژیم دشمن مستقیم وی محسوب نمی شود ، اما ایران را یک تهدید بزرگ می دانید.

در مقابل ، در گفتمان خود ، ایران کل منطقه را به عنوان صحنه ای تعریف می کند تا با ایالات متحده و اسرائیل روبرو شود. اما کشورهای خلیج فارس از پروژه ایرانی که بر “اختلافات فرقه ای” تأکید می کند ، استفاده نمی کنند. زیرا این یک حاشیه در چشمان آنها محسوب می شود. در عوض ، رسانه های عرب با استفاده از سیستم عامل های دیجیتال و تلویزیونی ، اختلافات فرقه ای را تشدید می کنند ، زیرا این استراتژی در نهایت به نفع آنها در برابر پروژه جمهوری اسلامی به پایان می رسد.

جمهوری اسلامی ایران و پروژه هویت اخلاقی غیرمتمرکز در جهان اسلام

بزرگترین ضربه برای پروژه جمهوری اسلامی ایران ، تبدیل درگیری ژئوپلیتیکی به یک جنگ فرقه ای است. این روند ، به رهبری رسانه های رسانه ای اسلامی در منطقه با حمایت از غرب.

در این شرایط ، جمهوری اسلامی ایران در تلاش است تا گفتمان استعمار فرهنگی را بازگرداند. استعمار ، که دیگر نیازی به تانک ها ندارد ، بلکه با ایجاد هویت خصمانه ، با هدف آگاهی جمعی انجام می شود. مقاومت ایران در برابر این تأثیر به معنای تسلیم هویت شیعه نیست ، بلکه به معنای تبدیل آن به یک هویت باز و یکپارچه به مفهوم “مقاومت” است. اما این استراتژی خلاف حافظه تاریخی شیعه ، پر از زخمهای قتل و سرکوب است و استفاده از آن را دشوار می کند.

جمهوری اسلامی ایران الگویی جایگزین برای حل این تضاد ارائه می دهد: نه انکار هویت شیعه ، بلکه برای تبدیل شدن به “هویت اخلاقی” که در آن مرزهای محلی و خارجی ناپدید می شوند.

جمهوری اسلامی ایران الگویی جایگزین برای حل این درگیری ارائه می دهد: نه انکار هویت شیعه ، بلکه این امر را به “هویت اخلاقی” تبدیل می کند که در آن مرزهای محلی و خارجی ناپدید می شوند. در این زمینه ، وفاداری به ایران یا شیعه مانند یک وجود ژئوپلیتیکی نیست ، بلکه به “خط مقاومت” است. همانطور که Ayatola Ali Hamenei توضیح می دهد: خطی که می تواند در بیروت یا سانا باشد:

“اشتباه بزرگی که سیاستمداران آمریکایی و اروپایی و مانند آن انجام داده است این است که آنها مراکز مقاومت در منطقه می نامند و نیروهای پروکسی در ایران را توهین می کنند. پراکسی چیست؟ ملت یمن انگیزه دارد ، مراکز مقاومت در منطقه انگیزه دارند. [۱۴۰۴/۱/۱]این مدل را می توان به عنوان “هویت اخلاقی غیرمتمرکز” توصیف کرد ، که در آن وابستگی نه با جغرافیا یا هویت قومی بلکه توسط یک پروژه ایدئولوژیک تعیین می شود.

جفرزدن