رهبر انقلابی: وقتی حسن صلح برقرار کردم ، برخی اعتراض کردند – Tabnak


این جلسه نگران کننده روز پنجشنبه 9 اردیبهشت با حضور رهبر انقلاب اسلامی برگزار شد.

به گفته تابناك ، به نقل از خدمت رهبر انقلابی خدمت رهبر انقلابی ، اظهارات وی در پایان مجمع عزاداری سالگرد شهادت ایمفار صدك (ص) گفت:

در زمان من Sadik (As) در سرنوشت الهی ، نه در داوری اجتناب ناپذیر الهی ، او قرار بود به نفع امامان هادی (صلح بر او) سقوط کند. این در بسیاری از سنت های معرفی شده است. داستانی از پیامبر صدییک (صلح او) وجود دارد ، که می گوید “یک آل -ال -al -al -al -al -al -al -al -amiri در خورشید صباحین” (1) خدای متعال این را داد ، یعنی امام اماما به معنای واقعی سال.

ببینید هنگامی که من حسن مودابا با مویا صلح برقرار کردم ، برخی از آنها به شکایت و اعتراض رسیدند. پیامبر (صلح او) گفت: این زمان برای یک بار است ، این موقتی است. یعنی طبق گفته امام حسن مودابا (ص) ، ذکر شده است که این حادثه ثابت نیست. این در سرنوشت الهی موقتی است. چه مدت؟ تا دهه 70 طبق این داستان ، سال 70 AH قرار است افزایش یابد ، برخیزد و دولت را به دست بگیرد و تحقق یافته های واقعی را تحقق بخشد. سپس پیامبر (صلح او) می خواند: کاملاً کاتالی آل -حسین آل -سالام آل -غازب الله الله الله آل آل -هال آل -‘آل -هال آل آل -‘ ‘من آل -هالین ؛ یعنی حادثه کاربال ، بی اعتنایی مردم به بنیادهای مذهبی ، تأثیر آنها ، این بود که این سرنوشت الهی به 140 نفر گذاشته شد. [سال] 148 می میرد. این برای شیعه شناخته شده بود. یعنی خواص شیعه می دانست. به عنوان مثال ، او داستانی دارد که زارارا به رفقای خود می گوید ، که یک خویشاوند نزدیک است ، می گوید La Tri Ala’i Al -ja’frah ؛ (2) odition ، [یعنی] پایه منبر ، منبر خلیفه ؛ یعنی جعفر را می بینم که روی این منبر بنشیند. این [جور] من

یا دوباره در یک داستان دیگر ، همانطور که زارا در یک چمدان سکونت کرده است ، پیامی به پیامبر صدییک (آرامش او) و می خواهد که یکی از دوستان ما شیعه است و طلبکاران به دنبال آن هستند. او همچنین برای پول از شهر خارج شد ، آواره شد. اگر این مورد ، خلافت باشد ، باید یک یا دو سال انجام شود. [یعنی] اگر این یک یا دو سال است ، خوب این [شخص] اجازه دهید به سر کار بیایید و همه چیز برطرف شود. اما اگر طولانی باشد ، رفقای پول جمع می کنند و آن را قرض می گیرند. (3) این بدان معنی است که شخصی مانند زار منتظر بوده است تا یک یا دو سال به پایان برسد. که می بینید که آنها به خدمت پیامبر سدک می رسند و دائماً می گویند ، آقا ، چرا شما برخیزید ، [چرا] به دلیل انتظار بالا نروید. [یعنی] آنها چیزی شنیدند ، چیزی به گوش آنها آمد.

بعداً دنباله همان داستان که [سال] او گفت 140 ، او گفت: شما آشکار کردید ، خدا تهدید کرد. یعنی اگر گردن ها دهان آنها بودند و خودشان را در معرض دید قرار نمی دادند ، شاید در این صورت پرونده به پایان برسد. و می بینید که او چقدر تغییر کرده است! مسیر انسانی به هیچ وجه مسیری متفاوت بود و امروز جهان دنیای دیگری بود. یعنی کاستی های ما ، دهان ما ، و به ما کمک نمی کند ، یک مکان برای اعتراض به غیر انسانی بودن ما ، نه صبر کردن ، تصور غلط ، گاهی تأثیر ، گاهی اوقات تأثیر می گذارد. [آن هم] تأثیرات تاریخی – این به معنای تغییر راه است. بنابراین شما باید مراقبت زیادی کنید.

و البته ، زندگی امام سادیک (ص) یک زندگی استثنایی است ، زندگی یک زندگی عجیب است ، زندگی موفق از نظر گسترش احکام الهی و بسیاری از سنت های ما از اشراف و رفقای آنها. البته آن چهار هزار دانش آموز که [برای حضرت] به نقل از ، شنونده معتقد است كه پیامبر درس را آغاز می كند ، چهار هزار نفر در آنجا نشسته بودند. این [جور] نه. در طول این زندگی نجیب ، به چهار هزار نفر گفته شده است ، همانطور که اکنون در این کتاب است. آنها چهار هزار داستان نویس دارند. چهار هزار دانش آموز معنی ؛ مثل چهار هزار نفر که اکنون در درس خود نشسته و تدریس می کنند.

و مهابیمیم از زندگی امام ؛ اطلاعات ما به عنوان سخنان ، سخنان آنها ، داستانهای آنها و حالات زندگی آنها کم است.

این قضیه ها ، که در داستانهای ما ذکر شده اند که به منصور منتقل شده اند و مانسور از مانسور و منصور عصبانیت نشان دادند و گفتند: “من دارم! بزرگان ، پیامبران افسرده بودند ، آنها ما را نیز می بخشند ،” من هر یک از خطرات را می کشم. آنها واقعی نیستند. خوب ، من اینگونه صحبت نمی کنم. [این حرف] کیست؟ خاخام ؛ داستان نویس او یک بنده خاخام است! خاخام بنده منصور است ، یعنی منصور منصور. به عنوان مثال دادگاه دروغگو. این [شخص] گفته می شود که من سادیک چنین گفتم. خوب ، این یک ابزار خوب برای از بین بردن روح شیعه است. بنابراین ، باید از آنها اجتناب کرد. برخی از افراد به طور نامناسب نقل می کنند تا این داستان ها درست باشند. استقامت IMA و درس در منطق [میدادند]؛؛؛؛؛ و در مکالمه با منطق ، استدلال ، گرفتن حزب.

شما Zaynab را در Malice of Enbn Ziad می بینید ، چگونه او در جلسه یزید صحبت می کند! درست است ؛ این خط خط صحیح امام است. هر کس در خط این اشراف ایستاده است. امروز ، کسانی که در غزه در لبنان ایستاده اند ، در واقع در خط این دین ، ​​امامان هیدایا کار می کنند.