در روزهای اخیر ، ادعای از دست دادن پنج تن طلا در رسانه های داخلی و رسانه های اجتماعی بحث برانگیز بوده است. در حالی که گزارش های رسمی از رشد بی سابقه ای از میله های طلا و افزایش ذخایر از بانک مرکزی خبر می دهد ، برخی از فعالان رسانه می گویند بخش مهمی از این ذخایر به روشی ناشناخته ناپدید شده است. اما واقعیت چیست؟ این کشور با بحران ذخایر طلا روبرو است یا این ادعاها بر اساس تخلف است؟
گزارش سرویس اقتصادی Tabnak؛؛؛؛؛ براساس آمار رسمی ، ایران در شش ماه اول سال جاری بیش از 5 تن میله های طلا را وارد کرده است. این افزایش 5 درصد در مقایسه با مدت مشابه سال گذشته است. بنابراین ، ایران به همراه چین ، هند ، ایالات متحده و امارات متحده عربی ، از پنج کشور برتر جهان است. همچنین در هشت سال گذشته ، 5 تن طلا از معادن محلی استخراج شده است که به ذخایر کشور اضافه شده است.
این آمار به وضوح نشان می دهد که ذخایر طلای کشور نه تنها کاهش می یابد بلکه در شرایط خوبی نیز قرار می گیرد. اما ادعای رها کردن سه تن طلا از کجا آمده است؟
تاریخ بیان 2 تن طلای ناپدید شده
ادعای از دست دادن این طلا برای اولین بار توسط یک فعال رسانه ای ادعا شد که بین اندازه طلا و میزان طلای ارائه شده توسط بانک مرکزی اختلاف نظر وجود دارد. اما یک مطالعه دقیق تر نشان می دهد که این تجزیه و تحلیل مبتنی بر عدم وجود مسیرهای مختلف ورود و نگهداری طلا در کشور است.
طلا در ایران نه تنها از طریق بانک مرکزی وارد می شود ، بلکه صادرکنندگان و حتی مسافران نیز می توانند میله های طلا را وارد کنند. در گزارش ، میزان طلای وارد شده از این دو گروه محاسبه نمی شود و به سادگی آمار بانک مرکزی را ذکر می کند.
علاوه بر این ، برخی از 5 تن طلا در قالب ذخایر بین المللی در یک بانک مرکزی حفظ شده و هرگز به بازار عرضه نشده است. همچنین حجم قابل توجهی از سکه ها و جواهرات در بازار موجود است و در بازار توزیع می شود. با این تفسیرها ، تفاوت بین آمار گمرک و میزان منابع طلا از بانک مرکزی طبیعی و توضیح داده شده است.
به گفته تابناک ، بنابراین ، با توجه به آمار رسمی ، مشخص است که ذخایر طلا در کشور نه تنها کاهش یافته است ، بلکه در سالهای اخیر نیز افزایش یافته است. بخش عمده ای از اختلافات آماری مطرح شده به عنوان “طلای گمشده” به دلیل عدم درک مسیرهای ورود و تحویل طلا در کشور است. از طرف دیگر ، رسانه ها و تلاش برای ایجاد بحران ، از آنجا که موقعیت رژیم صهیونیست ها نشان می دهد که تاریخ از یک اختلاف آماری فراتر رفته و بخشی از جنگ روانی علیه ایران شده است.