Khadijeh Saghavian ، که امام هومین (ص) بود ، گروهی از افراد را در این زمینه دوست نداشت و با آنها رفتار نامناسب انجام داد. همسر امام هومینی ، لیدی هادی ساگافی ، به این مواضع علیه شعر امام اشاره کرد و گفت:
من این داستان را به خاطر آوردم که بد نیست ، آقای گازالی گفت که یک بیت:
سامند
برای رفتن به پست
دانه های انگور و استخرها و تسبیح! او مقدس را گرفته بود. این کار قبل از مرحوم حاج شیخ عبدالکریم شکایت کرد. آنها گفتند ، “G -n -Ruhola ، چه دین دیگری وجود ندارد! نمی دانم چرا او به استخر فکر می کند. این به من گفت که خود آقا به من گفت. “
من از اشعار آقا به یاد می آورم ، اگرچه برخی از آنها منتشر شده اند:
من اجاق گاز شما را از لانه به یاد می آورم
دیدم چشمانت خراب است.
برای دیدن غبار شیخ
من باید دانه را هدایت کنم
و اما غزل دیگر:
مشبی در آغوش ماه بغل می کند
سم در دو جهان چیست؟
دامن را روی دم آفتاب ، صبح بگیرید
که مه روی سرم در دامان من است
هزار ساگار که من زندگی می خوردم
لب و مانند
خدای آنچه راز عشق عشق است
که دستیار من ، که در خواب است ، پریشان هستم.
من نمی دانم چگونه از تب یا
که من در طلوع مرغ مثل مرغ خواندم
هزاران سال اگر این شب را پشت سر بگذارید
داستان آقایش هزاران دست
شب حدیث هندی را گرفته است
که از چشمان بد می ترسم
و دوباره ، من به یاد می آورم که او در حال نوشتن است:
اسیر عشق من و این رتبه پادشاه نیست
عزیز قتل من و کسی که پادشاهی ندارد ، پادشاه
اگر در آینه جمال خود بگویید
یک زندانی از عشق من که هیچ کس مقصر نبود
اگر به گوشه قلب من نگاه کنید ، شما را می بینید.
عشق عشق ، من جایی را پوشیدم که هیچ راهی وجود ندارد
سوگند می خورم که عاشق این هستم که هر معشوق اسیر می شود
گالایی برانی هیچ پناهندگی از آن ندارد
من امروز آهنگ دیگری را مرور خواهم کرد:
رندی گاهی از سر کویت عبور می کند
شاید به چشم به سمت چشم نگاه کنم
تسبیح
در وام مسکن زیرا سیم و طلا نبود
به مدرسه من نمی آید
به استثنای جستجوی بتی
در حیاط مسجد من راهی وجود نداشت
در فروش این فروش
بسیاری از این نوع شعرها وجود داشت که گم شدند و آنها در ذهن من بودند.
بانوی انقلاب ؛ خدیجه دیگر ، صص 147-150