
سیستم بانکی ایران مدتهاست که از ضرر مالی رنج می برد. پدیده ای که به عنوان یکی از عوامل اصلی تورم شناخته می شود و قدرت خرید افراد را کاهش می دهد. هنگامی که دارایی های بانکی کیفیت و نقدینگی را کاهش می دهد ، تأمین بودجه برای پرداخت بدهی ها دشوار است. در چنین شرایطی ، بانک ها بانک مرکزی را اشغال می کنند یا بدهی جدیدی ایجاد می کنند که در نهایت موتور ایجاد نقدینگی را ایجاد می کند و پایه پول نقد را آسان تر می کند.
به گفته تابناک ، با استناد به نورونوز ؛ در سالهای اخیر ، این مشکل نه تنها حل شده است ، بلکه به یکی از واحدهای اصلی اقتصاد ایران تبدیل شده است. براساس آمارهای رسمی ، شبکه بانکی ایران در حدود 2 تریلیون تومانی تا اکتبر ارزیابی می شود. رقمی که یک بحران سیستماتیک را نشان می دهد. اما چرا بانک ها وارد این وضعیت شدند و راه حل این مشکل چیست؟
ریشه های بی حوصلگی
یکی از دلایل اصلی نافرمانی بانک ها بدهی دولت به شبکه بانک است. در سالهای اخیر ، دولت ها بار خود را بر بودجه بانکها و نه اصلاح ساختارهای مالی تعیین کرده اند. این روند هرگز نقش مستقلی در اقتصاد ایفا نکرده است و همیشه به عنوان اضطراری دولت بازی کرده است و مجبور است هر بار با یک دستورالعمل یا نظم ، امکاناتی را برای وظایف فراهم کند.
تعهدات مربوط به تعهدات ؛ بی نهایت خوب
دولت و پارلمان با نیاز بانک ها برای پرداخت وام مانند وام های ازدواج ، تولد و خانه ، فشار بیشتری به شبکه بانکی اضافه کرده اند. این تسهیلات که معمولاً با بازپرداخت طولانی مدت و سطح سود پایین ارائه می شوند ، نقدینگی بانک را منجمد کرده و بی حوصلگی آنها را افزایش می دهد.
نرخ بهره
بانک های ایرانی ارائه نرخ سود مناسب برای شرایط اقتصادی ممنوع است. این سیاست باعث کاهش رقابت بین بانک ها شده است و در نتیجه بسیاری از آنها به روش های مات برای جمع آوری پول هستند. یکی از این روشها ازدحام جمعیت بانک مرکزی است که چیزی جز افزایش تورم و استهلاک ارز ملی ندارد.
شرکت های بانکی ؛ دایره شرور بی رحمانه
ورود بانکها به حوزه شرکتها و سرمایه گذاری در پروژه های غیرمولد عامل دیگری برای نافرمانی است. بسیاری از بانکهای خصوصی پروژه هایی را تأمین کرده اند که بازده خوبی ندارند و نه برای انجام وظایف سنتی خود. این امر باعث شده است که دارایی بانک ها قفل شده و دستان آنها برای مدیریت نقدینگی بسته شود.
عواقب
بانکهای ناتراز برای جبران کسری آنها به وام های بانک مرکزی متوسل می شوند ، که این امر باعث افزایش پایه نقدی و تشدید تورم می شود. در اقتصاد ، که در آن بیش از 5 ٪ توسط بانک ها تأمین می شود ، این پدیده منجر به رکود در تولید و افزایش فشار بر معیشت مردم خواهد شد.
قدرت وام بانکی را کاهش دهید
هنگامی که بانک ها منابع کافی برای تأمین تسهیلات ندارند ، بخش تولید کشور نیز کمبود نقدینگی دارد. این ، به ویژه هنگامی که مشاغل برای حفظ بقا به سرمایه در گردش نیاز دارند ، می توانند موج جدیدی از ورشکستگی ایجاد کنند.
خطر ورشکستگی را افزایش دهید
ادامه روند بی رحمانه برخی از بانک ها را در آستانه ورشکستگی قرار داد. در سالهای اخیر ، بانک مرکزی با استفاده از سیاست هایی مانند ادغام یا حل کردن بانکهای مشکل ساز ، در تلاش است تا از بحران گسترده بانکی جلوگیری کند ، اما تاکنون این اقدامات نتوانسته است مشکل اصلی را حل کند.
چشم انداز 1 ؛ اصلاحات بحران یا عمیق تر؟
بانک مرکزی بارها و بارها در سالهای اخیر به بانکهای ناتراز هشدار داده است و حتی برخی از آنها را مجبور به تسلیم شدن کرده است. با این حال ، اقدامات عملی برای اصلاح ساختار بانک ها توصیه می شود.
طبق برنامه توسعه هفتم ، بانک ها موظفند تا پنج سال آینده کاستی های خود را کاهش دهند. اما وقتی دولت هنوز بدهی های خود را به بانک ها پرداخت نکرده و سیاست های پولی مشخصی در دست نیست ، این برنامه شک های جدی دارد.
از راه حل های بحران
یک رویکرد چند جانبه برای حل مشکل بانکی باید انجام شود:
در مرحله اول ، دولت باید وابستگی خود را به منابع بانکی کاهش داده و با کاهش هزینه های خود ، هزینه های خود را در سیستم بانکی کاهش دهد.
علاوه بر این ، جلوگیری از پول بدون پشتیبانی و نظارت دقیق بر نتایج بانک ها می تواند از شدت بحران جلوگیری کند.
علاوه بر اقدامات ذکر شده در بالا ، مکانیسم های نظارت باید تقویت شوند تا از ورود بانک ها به فعالیت های غیر مرتبط جلوگیری شود و بانک ها موظفند منابع خود را برای تأمین مالی بخش های تولیدی هدایت کنند.
ایجاد یک محیط رقابتی بین بانکها و حل نرخ بهره بر اساس شرایط واقعی بازار ، گام مهم دیگری است که می تواند نقدینگی بانک را بهبود بخشد. بانک مرکزی باید با استفاده از مقررات دقیق تر ، از رفتار خطرناک و راه حل های غیر گسترده در سیستم بانکی جلوگیری کند.
آینده مبهم سیستم بانکی ایران
بانکداری یکی از چالش های جدی اقتصاد ایران است که در صورت عدم اصلاح می تواند باعث ایجاد بحران های عمیق تر شود. بدون اصلاح ساختارهای مالی و سیاست های پولی ، این مشکل به راحتی قابل انتظار نیست. اگرچه برنامه هایی برای تغییر این وضعیت ارائه شده است ، اما خطر ادامه این بحران در صورت عدم کاربرد دقیق و نظارت مؤثر باقی مانده است.