سوپرانقلابیون روی نیمکت نشسته اند. لاریجانی و ظریف روی زمین! – درخشان


سوپرانقلابیون روی نیمکت نشسته اند. لاریجانی و ظریف روی زمین!

گزارش کردن خدمات سیاسی تابناکفضای سیاسی ایران در هفته های اخیر شاهد تحرکات مختلفی بوده است. از سفر علی لاریجانی به کشور و اعلام رسمی وی به عنوان نماینده ویژه رهبری تا انتشار مستندی درباره سفراو اما عدم انتشار این محتوا در میان حساب های کاربری جریان موسوم به ابرانقلاب. ، سوالات زیادی را ایجاد کرده است.

این سکوت در حالی است که همین اکانت ها اغلب مطالب مربوط به فلسطین، غزه و لبنان را در شبکه افغانستان منتشر می کنند و بازنشر می کنند. اما موضوعی که این بحث را پیچیده تر کرد مصاحبه علی لاریجانی با سایت رهبری بود که در آن از احتمال مذاکره مجدد صحبت کرد. اما این تاپیک نیز توسط کاربران فوق انقلابی تحریم شد.

در همان زمان مجلس لایحه فوریت اصلاح قانون دوتابعیتی در مشاغل حساس را بررسی و با آن مخالفت کرد.
از سوی دیگر نماینده دولت چهاردهم در مصاحبه ای از موافقت رهبری با این قانون خبر داد. در بخشی دیگر از تحولات رسانه ای کشور واکنش مهدی فدالی یکی از کارکنان دفتر رهبری بود. وی در توئیتی تاکید کرد که شعری که روزنامه کیهان منتسب به رهبری منتشر کرده از رهبری نبوده و این انتساب تکذیب می شود. این تکذیب با واکنش کاربران سوپرانقلابی مواجه شد و خواستار تکذیب نقل قول های دیگر از جمله سخنان مجید انصاری شدند.

یک روز پس از این ماجرا، فدائلی در توئیتی دیگر اعلام کرد که اظهارات مجید انصاری درباره موافقت رهبری با تغییر قانون مربوط به تابعیت اجباری صحت دارد.

همچنین پس از انتشار توییت فدایی درباره نقل قول مجید انصاری، برخی از کاربران سوپرانقلابی به آن واکنش نشان دادند. یکی از کاربران نوشته است: «حضرت آقا فرمودند با اصلاح قانون تابعیت اختیاری مخالف هستند، یعنی اگر پسر مقامی برود و درخواست بدهد و تابعیت کشور دیگری را بگیرد، پدرش نمی تواند در سیستم پست حساسی داشته باشد. این کاربران همچنین دولت را به تلاش برای تغییر متهم کردند قانون با ارائه یک لایحه ناقص برخلاف نظر رهبری.

مجید انصاری یکی از اعضای اصلی و کلیدی مجمع روحانیون مبارزه (از جریان چپ) است.

از سوی دیگر، مهری طالبی دارستانی که به ایجاد کمپین های جنجالی معروف است، این بار به عنوان یک مطالبه ملی کمپینی برای برکناری ظریف ایجاد کرد و در توییتی نوشت که تعداد امضاهای مردم برای این هدف به بیش از 54 هزار نفر رسیده است.

کبری آسوپر، دبیر سیاسی روزنامه جوان سپه نیز با استناد به قانون مربوط به تابعیت در مشاغل حساس، اصلاح طلبان را به استفاده از اختیارات فراقانونی رهبری متهم کرد. وی نوشت: «نیاز رهبری در چارچوب قانون همان چیزی بود که خاتمی در سال 1355 به رهبر گفت. و پاسخ شنید که بله، اما شما خودتان بیشترین درخواست را برای استفاده از اختیارات فراقانونی یک رهبر خواهید داشت.»

سعید جلیلی هم در همین زمان برای معدود هوادارانش پست هایی با موضوعاتی مانند FATF منتشر کرد. وی در حاشیه حضور در دانشگاه شهید گفت: از 41 بند FATF 39 بند را اجرا می کنیم، اما بدنه FATF بیانیه می دهد که بعد از اجرایی شدن این 41 بند، به شما می گویم چه کار کنید. این اظهارات در همان روزهایی که قطعنامه علیه ایران تصویب شد، مطرح شد. این نکته حائز اهمیت است که طبق سیستم حقیقت‌سنجی ایران، سعید جلیلی، در هر مذاکره با 1+5 تحریم های ایران را تایید کرد.
جلیلی همچنین با توصیه کتاب ایستگاه خیابان روزولت در توییتی به یکی از هوادارانش مورد توجه قرار گرفت. اما نکته قابل توجه این بود که جریان ابرانقلابی عموماً نسبت به مواضع جلیلی بی تفاوت بود و بیشتر بر انتقاد مستقیم از دولت متمرکز بود. این در حالی است که نقش جلیلی در شرایط کنونی کشور مطرح است.

جای تامل دارد که با وجود مشاور ویژه رهبری محمد محبر و حضور افرادی مانند علی لاریجانی به عنوان نماینده ویژه رهبری چه می کند. اما نتوانست به اندازه ظریف و دولت در فضای عمومی و رسانه ای تاثیرگذار باشد. جلیلی به نوعی از بازی های بزرگ کنار گذاشته شده و جایگاه او بیشتر به بحث و تحلیل دانشگاهی محدود شده است.

با این حال، رفتار جریان ابرانقلاب در هفته‌های اخیر نشان می‌دهد که این جریان بر انتقاد از دولت و چهره‌هایی مانند محمدجواد ظریف متمرکز بوده و در مقابل برخی از چهره‌های نزدیک به رهبری مانند علی لاریجانی سکوت کرده است. این تضاد رفتاری، همراه با تلاش برای افزایش گفتمان انتقادی نسبت به دولت، نشان‌دهنده راهبردی است که به وضوح هدفش تقویت پایگاه اجتماعی این جنبش است. این گرایش نیز با استفاده از مفاهیم ارزشی و استناد به سخنان رهبری سعی در تقویت مشروعیت انتقادات خود دارد.

حضور همزمان لاریجانی و ظریف در دولت موجب تقویت کابینه نه چندان قوی پزشکی می شود که در شرایط کنونی یکی از اصلی ترین گزینه های راهبردی جمهوری اسلامی ایران محسوب می شود، لذا رهبر معظم انقلاب شخصا آنها را معرفی خواهند کرد. برای جایگزینی بدون شک باقی ماند .

ظریف و لاریجانی اگرچه در پست‌ها و سبک‌های مدیریتی تفاوت‌های عمده‌ای دارند، اما در برخی موارد می‌توانند مکمل یکدیگر باشند. ظریف به دلیل حضور در عرصه دیپلماسی بین‌المللی و مدیریت پرونده برجام در سال‌های اخیر از چهره‌های تاثیرگذار و نماد تعامل با غرب است. از سوی دیگر لاریجانی با سابقه ای طولانی در نهادهای مختلف کشوری و جایگاه خود به عنوان نماینده ویژه رهبری، نماد سیاست داخلی و میانجی گری جناح های مختلف است.

این دو شخصیت با تلفیق توانایی‌های دیپلماتیک و مدیریتی خود نشان دادند که به عنوان گفتمانی عمل‌گرا در برابر انتقادات جریان ابرانقلابی که عمدتاً بر شعارهای آرمان‌گرایانه و ایدئولوژیک تأکید داشتند، ظاهر می‌شوند. جریان ابرانقلابی عموماً لاریجانی را به خاطر نقش های اداری و مدیریتی اش مورد انتقاد قرار نمی داد یا حداقل شدت انتقاد از لاریجانی کمتر بود. اما برجسته کردن این واقعیت که هر دو شخصیت توسط رهبری در پست‌های کلیدی به کار گرفته شده‌اند، می‌تواند پارادوکس رفتار ابرانقلابیون را در تحریم یا انتقاد گزینشی آشکار کند.

در این میان موضع سعید جلیلی هم جالب است. او که روزگاری یکی از مهم ترین مدعیان گفتمان ابرانقلابی به شمار می رفت، امروز به حاشیه رانده شده و بیشتر به عنوان یک فعال مجازی/سخنران سیاسی در محافل محدود حضور دارد. ماندن جلیلی در فضای سیاسی نشان می دهد که گفتمان صرفا ایدئولوژیک و بدون دستاوردهای ملموس حتی در میان خود جریان های رادیکال نیز از حمایت کافی برخوردار نیست. این وضعیت ضعف راهبردی جریان فراانقلاب را تقویت می کند چرا که فاقد چهره هایی است که بتوانند با شخصیت های تاثیرگذاری مانند ظریف و لاریجانی چه در عرصه عمل و چه در حوزه افکار رقابت کنند.

نباید فراموش کرد که دکتر محمد باکر کلیباف به عنوان رئیس شورای سلامی در سیاست داخلی و خارجی نیز خط مشی مشابهی را دنبال می کند که اکنون با حضور علی لاریجانی در دولت می تواند تکمیل و هماهنگی بیشتری در مدیریت داشته باشد. کشور