پنج سال پیش ، صنعت نفت ایران سرانجام تحت سایه استعمارگر قدیمی قرار گرفت و به حاکمیت ایران داده شد. این چالش اصلی پس از سهم اندک فروش نفت مظفر الدین شاه و ایران فروش نفت شکل گرفته است. به عبارت دیگر ، سفرهای شطرنج را نمی توان هزینه کرد و همان شکنجه پیمان دارسی ، که حدود 2 ٪ از صادرات نفت را در اختیار داشت ، در زمان زمان بود!
با توجه به سرویس اقتصادی Tabnak ، اگرچه جرقه اصلی یک انگیزه ملی نبود ، اما روشنگری برخی از نخبگان ، به ویژه در مطبوعات ، دامنه آتش را در بین مردم به ارمغان آورد.
در همین حال ، پرچم این جنبش ها و بحث های ملی در مورد ثروت استخراج شده از قلب ایران در دست نخست وزیر آن زمان -ایران محمد موساد بود. البته از آنجا که روحانیت نیز در امور سیاسی نقش ایفا می کند ، نام آیتولا کاشانی نیز به موساد آمد.
هسته
در ابتدا ، ایران خواستار افزایش سهم فروش نفت توسط انگلیسی ها شد ، اما با شکست تقاضا ، این مسئله به مرحله جدیدی رسید.
در تاریخ 12 دسامبر ، موساج برنامه ای را برای حذف هر دولت خارجی یا شرکت خارجی تصویب شده توسط Majlis پیشنهاد داد. این کافی بود که آتش در زندگی استعمار قرار بگیرد.
حدود دو سال پس از قانون بدخواهی ، پالایشگاه آبادان ، به عنوان بزرگترین پالایشگاه در جهان ، میزبان اعتراضاتی بود که منجر به مردگان شد.
آیا کمپین نظامی برای مواد بد بود؟
به نظر می رسد که ملی سازی صنعت نفت در 5 مارس تاکتیکی بود که سیاستمداران ایرانی برای خلاص شدن از معاهده نفت استفاده می کردند. در ماه ژوئن ، دولت ایران هیئت مدیره شرکت ملی نفت را منصوب کرد و از پالایشگاه انگلیس خواست تا با آنها همکاری کند ، به عبارت دیگر ، انگلیسی ها را رد کرد.
با این حال ، شکایت انگلیس به دادگاه لاهه نیامد. پس از این درگیری ها ، انگلیس ها ابتدا شروع به از هم پاشیدن کردند و پس از آن کارمندان خود را از صنعت نفت ایران حذف کردند و شروع به تهدید یک تهدید نظامی کردند! یک حرکت مشابه از خان انگلیس معنای خاص طلای سیاه را نشان می دهد ، آنچه چشم های آبی در تلاش است تا به عنوان مواد بد بو به ایرانیان معرفی کند!
تماس شما شکست خورد!
البته ، دولت ایران در آن زمان بیکار نبود و در روزنامه های شناخته شده اروپایی و آمریکایی منتشر می شد. بلافاصله تعداد زیادی رزومه ارسال شده ، اما کشورهای اروپایی مجاز به ترک کشور خود نبودند. در همین زمان ، این اولین تحریم نفتی در ایران بود و فروش روغن ایران به مدت پنج سال متوقف شد. علیرغم همه درگیری ها ، سرانجام مدیریت درآمد نفت در ایران به حاکمیت زمان داده شد.
خاک رس اول ، معمار …
در این میان ، آنچه باید تأکید شود مفهوم ملی سازی صنعت نفت است. سالهاست که با ادبیات دروغین و غیرحرفه ای تحت سایه سنگین یک پوپولیست در جامعه ایران ، پول نفت باید به توده عامیانه بیاید!
این یک مفهوم کاملاً غیر ضروری است. می توان گفت صنعت نفت ایران جزوه ای از صنایع است که در آن تولید به معنای مفهوم بالای تولید و ایجاد پول است. کارشناسان یونایتد می دانند که این پول های قدرتمند می توانند قدرتمند باقی بمانند و در صورت صرف توسعه زیرساخت های کشور ، نه مصرف کننده توده عامیانه ، قدرت خود را در قالب توسعه اقتصادی ایجاد کنند. از آنجا که مصرف در اقتصاد به معنای رشد ارز (نقدینگی) است و بنابراین تورم را تشدید می کند. بنابراین ، به گفته کارشناسان صنعت نفت و البته منطقه کلان اقتصادی پول نفت نباید وارد انبوه مردم شود.
تولید ، فقط پشتیبانی قدرتمند از پول
درآمد نفتی می تواند از طریق توسعه بخش انرژی کشور ، سرمایه گذاری در بخش تولید واقعی و غیره منجر به رونق اقتصادی پایدار شود. رونق ، که بدون شک ایجاد پول قدرتمند ملی و افزایش قدرت خرید مردم است.
آنچه این روزها در زیر پوست اقتصاد ایران اتفاق می افتد ، اندیشه پوپولیستی در مورد اهداف کاربران درآمد نفت است ، با اولین خاک رس. نگاهی ، نزدیک به تفکر کومونی!
نگاه رهبر انقلابی به درآمد نفت
رهبری انقلاب بارها تأکید می کند که اقتصاد باید از درآمد نفت محروم شود ، درب چاه های نفتی باید بسته شود و بنابراین این بسته شدن به معنای تولید تولید نیست و بر عدم درآمد نفت از هزینه های فعلی بودجه تأکید می کند ، که کاملاً دقیق و مورد تأیید متخصصان است.
البته با توجه به خاک رس خاک رس در وهله اول ، این روند به درستی اعمال نشده است و اکنون دلارهای نفتی و بشکه های نفتی به نقش اصلی کشور تبدیل شده اند. به نظر می رسد که روند این فرآیند ، اگرچه یک قدم است ، اما قادر به کمی گرد و غبار روی دلار روغن است.