چارلی چاپلین ، متفکر آمریکایی ، در اثر فیلمبرداری خود ، که در همان زمان “بزرگسالان و فکر” را دنبال می کند ، تعریف جالبی از طنز و تراژدی دارد که تا حدودی فلسفی است. او می گوید: “زندگی یک تراژدی و کمدی از دور است.”
(خدا را شکر این جمله به مرحوم Jostein Panahi در فضای مجازی ، متعادل!)
این نگرش عمیق و عمیق فقط مربوط به “مکان” نیست ، که “زمان” نیز است. به موقع و تاریخی ، هنگامی که شما از بسیاری از رویدادها و رویدادها دور هستید ، می توانند به تدریج طنز و ارزش و ارزش افزوده خود را افزایش دهند!
طبق گفته های Tabnak ، با استناد به روزنامه اطلاعات ؛ خبرهایی که در اینجا لنگرگاه بود ، بیشتر در روحیه عید نوروز است. این خبر به شکل انتخاب شده است. به اندازه کافی از وضعیت در زمان. بهتر و بهتر با شما!
به هر حال ، از آنجا که در این سال برخی از برنامه های Nowruz در شیراز و تاج و تخت و Pasargad برگزار می شود ، بنابراین بد نیست که وقتی با یک خانواده گران قیمت نشسته اید ، باید آقا بزرگ را به خاطر بسپارید. دوست خوبی داشته باشید! “(که آل -ههمادولا برای عملکرد همه اینها بسیار در دسترس است!))
*ساعات مختلف تحویل!
به کل ملت ایران ، یونایتد و یونایتد ، در یک ساعت ، یک دقیقه و یک ثانیه نگاه نکنید ، آنها از تحویل سال جدید (بدون بلوغ) استقبال می کنند. در گذشته ، هنگامی که امکانات مانند اکنون نبود ، هر شهر یک ساعت تحویل جداگانه به خودش داشت. ما فقط همین اختلاف را برای احیای آن داشتیم!
اسناد وی نیز موجود است. در سال نهم ، این روزنامه ساعات انتشار سال جدید در پایتخت و پایتخت های استان را اعلام کرد. بدیهی است که این زمان تحویل بر اساس افق هر شهر محاسبه و اعلام می شود. خدا را شکر اکنون ، لحظه تحویل به کل کشور یکسان است و مطابق با عدالت و سیستم پرداخت هماهنگ (!). اگر بین سرمایه و سایر شهرها و شهرها تفاوت وجود داشته باشد ، قیمت و نرخ خدمات ، کالاها و کالاها وجود دارد که معمولاً ابزار ناسازگار خود را در همه جای کشور ایجاد می کند!
*متن تلگراف 6 مارس
افرادی که اکنون “تلگرام” دارند ، لذت تماشای “تلگراف” را نمی دانند. اگرچه او خیلی پیشرفته نبود ، اما نمی توانست فیلتر شود. شما می توانید همان متن را در تلگرام به عنوان “9 مارس” به عنوان “روز ملی سازی صنعت نفت” از درخواست دکتر محمد موساد در سال 2 مشاهده کنید.
اگرچه متن تلگراف خیلی خوب نیست و به نسخه های پزشکان محترم می پردازد ، اما شما از خواندن آن لذت می برید که اکنون بعد از 5 سال بیشتر احساس می شود. اگر در 5 مارس بسته نشده بود ، باید بدون هیچ تجربه مستقیم به تعطیلات نوستوروس بروید. قلب انسان نیز تحمل می کند.
ما همه چیز را از روغن داریم. چینی ها نیز این موضوع را تأیید می کنند. به خصوص مسئله ملی سازی نفت که مالکیت نفت و سهم هر یک از مردم کشور را مستقیماً در معیشت خود قرار داده است. آنها فقط در طول سالها مجبور بودند از روغن مراقبت کنند ، که این مشکل خودشان است. هر نعمت عواقب دارد ، حتی نعمتهای نفتی! (ممکن است خدا به اواخر آگاسی امسال رحم کند!)
*مراسم باشکوه چهارشنبه!
آخرین سه شنبه سال ، روزی است که ملت ایران خانه های خود را “چهارشنبه شب” می نامد. البته آنها سالهاست که این روز در تقویم ها می نویسند: “همسایگان روز افتخار”!
برای کسانی که سالها قاچاق ، پنهان و چریکی شده اند ، تعجب آور است که از طریق بایگانی روزنامه اطلاعاتی دریابیم که حدود پنج سال پیش تعطیلات چهارشنبه شب در بعضی جاها و در بعضی جاها برگزار شد!
همچنین 6 مارس 2009 ، انتشار گزارشی ، به همراه عکس های اختصاصی ، پیام های مربوط به تعطیلات باشکوه چهارشنبه شب در ورزشگاه آمجادی در تهران ، با بیان: “مردم در خیابان ها و محلات شهر نیز با روشنایی آتش و تعطیلات ، این مناسبت ملی را جشن گرفتند.”
اگر با توجه به تجربه این دو دهه ، جمع آوری آتش نشانان چینی برای از بین بردن ملت نجیب ایران ، ما به همان آتش باز می گردیم و یک آتش گرم خواهیم بود ، اما ما نمادی از آتش ما نخواهیم بود ، اما نمادی از آتش ما نبود. آنها دریافت می کنند!
*قیمت آرایشگاه ها در شب نوروز
مطابق با سیاست شفاف سازی قیمت ، اتحادیه آرایشگاه های زن و مرد در تهران در آستانه نوروس “سرعت” خود را در رسانه ها ارائه داد ، که این خبر را در تاریخ 5 مارس به روزنامه اطلاعاتی منتشر می کند. به این ترتیب ، حداقل یک نفر وظیفه سر خود را می داند! قیمت این زمان اکنون “شوخی” برای ما است.
(توجه: این توالت معمولی در داخل میز با این توالت عمومی در جامعه متفاوت است. اکنون توالت عمومی پرداخت می شود. این روزی است که مالیات بر درآمد داده می شود!)
*قیمت سرگرم کننده شیرین در سال 2
در ماه مارس ، نیم قرن پیش ، روزنامه های این کشور موظف بودند قیمت قطعنامه صنفی را در مورد اطلاعات منتشر کنند و از ملت نجیب ایران مطلع شوند تا تجارت پس از مشورت با شیطان ، این قیمت ها را بشکند. در همین راستا ، روزنامه اطلاعاتی در تاریخ 6 مارس سرعت شیرینی و آجیل را در داستان مربوطه منتشر می کند که جالب است. دو یا سه هزار را ببینید:
ـ انواع شیرینی با خامه / 1 تومان
ـ شیرینی آلمانی و دانمارکی/ 1 تومان
ـ Zulbia و Board Okra / 1 Toman
Phistios 2 کلاس 2 و Raw /kg 2 Tomans
ـ مغز بادام تمیز و پخته شده /پوند
با این حال ، در حال حاضر ، روزنامه ها قیمت شیرینی و آجیل را در ماه مارس منتشر نمی کنند. آنها به جای بسیار شیک ، دوره دلار و سکه هایی را منتشر می کنند که من خودم را برای خودم کتک می زنم. دلار افزایش می یابد ، یک پسته و یک شیرینی افزایش می یابد. زبان دلار و طلا این روزها همان زبان مولوی است: ما بالا و پایین هستیم!
در حال حاضر ، قیمت دانه بذر پیستون حدود 2 دلار است. یعنی برای یک دانه پسته اکنون ، در سال 2 می تواند یک پسته پسته باشد! موفق باشید به مالیات دهندگان که گفت این قیمت ها می گویند:
ای پسته می خندد روی حدیث شکر
من مشتاق خندیدن به خدا هستم!
*فرش خیابانی!
شرکت های قدیمی فرش هنوز اختراع نشده بودند و خیابان های شهر وقتی که زادگاه شناسه شناسه بود ، آنقدر پر ازدحام و شلوغ نبودند ، برخی از میزبان ها فرش های خانگی خود را در خیابان شستشو می دادند. فرش ها فرش هایی روی آسفالت بودند و پاهای خود را به سطح مذهبی آن و همچنین گلو آشپزخانه می کشیدند و فرش ها را شستشو می دادند (فرش!). هیچ گشت زنی کارگردانی برای عبور و گفتن اینکه شما خواهر خود را می کشید وجود ندارد!
در آنجا بود که برخی از افراد فرش های کثیف تنبل به صورت رایگان بودند و فرش های فعلی را برای سالم نگه داشتن فرش و سپس پاره شدن چند روز از بین نمی بردند. حالا ، بیایید ثابت کنیم که او پاره نشده است! … رفیق گفت مادرم دو یا سه فرش از خانه ما را با فرش ارزان به من داد ، چند روز طول کشید تا تلفن خود را خاموش کند و مسئولیت آن نباشد! موفقیت فرش تا زمان شستشوی سلیمان.
از این نظر ، پنج سال پیش ، پلیس تهران بیانیه ای را صادر كرد و خواست كه شهروندان از شستن فرش و فرش در معابر شهر خودداری كنند تا از این سد جلوگیری شود و دید رانندگان آزاد را كاهش دهد. روزنامه اطلاعاتی در تاریخ 6 مارس این پیام را منتشر کرده است. اگرچه خود روزنامه برای تمیز کردن لیوان پنجره های خانگی استفاده می شد ، اما پلیس هیچ پیامی ایجاد نکرد. بنابراین تاکنون ادامه دارد!
*بچه ها را در پایان سال دنبال کنید!
صادقانه بگویم ، تا آخرین روزهای سال ، ما تصمیم گرفتیم که آنچه در حال حاضر یا اشتباه است – برای “تهاجم فرهنگی” و “تهاجم” ، ویژه و سفارش داده شده در آن زمان از حمله ما است که تمام شده است! نگویید که در دهه آفتابی نیز باز و چرخان به پاشنه چرخ بود. در آن زمان ، جوانانی که در سطح معابر و مکانهایی با آرایش و لباس غربی ظاهر می شدند “Giguolo” یا “Gigolt” نامیده می شدند. (بعداً آنها را نیز کودک خوانده شد!)
در همین راستا ، این روزنامه روزنامه ای بسیار مدرن و گیگول را منتشر می کند ، گزارشی از وضعیت گیگوولو تهران. با عنوان بزرگ: “Gigulo در تهران تحقیر می شود” ، و بعداً و عنوان تحقیرآمیز ، “معلمان دانشگاه ، معلمان و پلیس در حال مبارزه با مظاهر فریبنده تمدن غربی هستند.” (توجه داشته باشید که هوا پادشاهان است!)
پلیس در تهران همچنین اظهار داشت که “این امر از تشکیل جلسات رقص توسط افراد بی احترامی جلوگیری می کند.” (بدیهی است ، هر مادربزرگ نمی توانست اجتماعات رقص را تشکیل دهد و صلاحیت آنها باید قابل قبول باشد. احتمالاً با ارائه شواهدی از اشراف و محیط زیست به حرکات مختلف ریتمیک و ریتمیک ، آشنایی با مرز شخصی ، تحقق این واقعیت که وقتی در چهره هستید!
*کاشت یک درخت در وسط لاله ها
از قدیمی و ندیم گفتند: “برعکس ، نام کافور”! همانطور که مرد نابینا “زولفالی” و شخص “زولفالی” می نامد اگر شاعر ، که به سالن فرماندهی اشاره دارد ، d -n -rumi است:
آیا مسموم شده اید؟
یا میان وعده و دامنه گلها ، جریان دارید؟
نام Feredin
او هیچ نوری از نام نور نداشت
همان خیابان معروف در خیابان Llesar توسط تهران ، که تصور می کند نام او را بشنود ، که ممکن است خیابانی پر از لاله ها و alalech باشد. با این حال ، تهران قدیمی ، مانند کف دست ما ، فاقد هر درختی است و بیشتر به دلیل داشتن چراغ های روشن در سینماها و تئاترها بیشتر شناخته شده بود. و اکنون به فروشگاه های برقی و برقی. برای روشن کردن صدها چراغ!
در تاریخ 6 مارس ، خبرهایی درباره کاشت نهال در خیابان لایلزار توسط تهران منتشر شده است ، و در زیر آن آمده است: “خیابان لیزار چنان شلوغ و شلوغ است که هر عابر پیاده متوجه این گذرگاه قدیمی نمی شود. فقط در عابران گرم تابستان آنها را درک می کنند!”
اکنون ما باید یک عکاس و یک خبرنگار بفرستیم تا پنج سال پیش نهال های کاشته شده در این خیابان قدیمی را ببینیم و این خبر منتشر شد ، هزاران مشالی به درخت تبدیل شده است یا مانند درخت ناپلن ناپلن یا عمارت امین آل -اسلتان.
“دیگر کاشته شده و ما می خوریم”
ما کار نمی کنیم ، دیگران باید غذا بخورند!
*آجیل شب عید در کوچه برلین!
نیم قرن پیش ، با ورود مارس ، امیدواریم که به نظر نرسد! ـ صحبت از آجیل شب عید استناد شده است. حتی در کوچه برلین به سفارت آلمان ، که ما نمی دانیم چقدر آنها می خورند!
6 مارس ، اخبار و عکس های کوچه برلین و خرید لباس ، نهال ، آجیل و میوه برای شب عید ، “مراقب قیمت آجیل عید باشید”! (کسی نمی داند ، او این روزها می داند که قیمت بادام هندی حدود سه هزار و هشتصد تومانی هزینه خواهد داشت. حالا اگر یک مرد ، مشت!)
در گزارش خبری آمده است: “اکنون خانواده ها به فکر خرید شیرینی و آجیل شناسه هستند.” تجارت همچنین سبک و ارزان بودن را نشان داد. با این حال ، ارزان بودن خود نوعی نور است. ما امیدواریم که اتاق صنفی ، کمیته پشتیبانی مصرف کننده ، مرکز مشاهده شهرداری ها و ده ها سازمان دیگر قادر به داشتن آجیل باشد[شب عید]برای فروش در اول ژوئن. “
آیا ده ها سازمان و سازمان را می بینید که مراقب هستند قیمت آجیل عید را افزایش ندهند. حتی آجیل مشکل که اکنون مشکل دارند!
هرچه می گویند نمک است
وای به زمانی که آنها می گویند نمک!
*قند Haji Firooz!
این عکاس همیشه در ماه مارس در صحنه است ، که نویسنده کودک دوستانه برای کودک ، “مرغ زرد کاکولی” بود ، در طی خبری که در تهران با یک برادر گشت و گذار می کرد – – -law haji firouz ، که به نظر می رسید اشعار را می خواند.
عکاسی فوق الذکر ، در آنجا ایستاده ، با او نشسته و عکس خود را در یک حساب دقیق در روزنامه در آن زمان منتشر می کند: “Haji Folle توسط Stubbor. سفارشی ، شهرت و چاپ عکس در مطبوعات.
سلام عکس من
من یک عکس از سرت دارم!
من تصویری از آن ندارم
عکس من ، عکس من را بگیر!
عکاس خودم
شما وقت دارید که روزنامه را چاپ کنید!
ورود خودم
آیا هنرمند را می بینید ، چرا نمی خندید؟
گلو است؟ ـ
آیا هنر وجود دارد؟ ـ
این صندوقدار است؟ ـ
سپر ، Bashkin
سلام باشکین
عکاس رعد و برق من
از من عکس بگیرید ، گرفتن آن سخت است! “
بله ، حاجی فیروز همان پیرجی قدیمی است. اکنون که بیشتر فیروزهای حاجی وانمود می کنند که عصبی هستند ، وانمود می کنند که خوشبختی و دایره است! (در دایره بخش وضعیت مانند آن است!)