بله گزارش خدمات سیاسی Tabnak در دنیای امروز ، توسعه دیگر محدود به رشد اقتصادی نیست. اخیراً ، این یک مفهوم چند بعدی است که جنبه های اجتماعی ، سیاسی و فرهنگی را نیز در بر می گیرد.
در این میان ، درگیری سیاسی به عنوان یکی از شاخص های اصلی توسعه نقش اساسی دارد. مشارکت زنان در سیاست نه تنها یک حق اساسی است ، بلکه نیاز به تحقق و تقویت دموکراسی ، ثبات سیاسی ، عدالت جنسیتی و توسعه عموماً پایدار است. این مشارکت می تواند از طریق انتخابات ، شرکت در احزاب سیاسی یا حتی کار در سازمان های مردم نهاد و اعتراضات مدنی ، معقول شود. اما در ایران ، دخالت سیاسی زنان در ایران هنوز با موانع بسیاری روبرو است که هر یک از آنها مانعی برای پیشرفت زنان است.
براساس آخرین گزارش در مورد اختلاف جنسیت جهانی ، در وزارتخانه ها و مواضع دولتی ، نسبت زنان به مردان 2: 1 است که این نشان دهنده تفاوت 5 ٪ بین زن و مرد در این زمینه است.
آمار در مورد مشارکت پایین زنان ایرانی در سیاست:
براساس اعلام مجمع اقتصادی جهانی در سال 2 ، ایران در فهرست اختلاف جنسیت در رده 1 قرار گرفت و در همان گزارش ایران در دستاوردهای دانشگاهی و در بهداشت و سلامت رتبه 2 را به دست آورد. با این حال ، ایران در بین دو کشور در زمینه توانمندسازی سیاسی در رده شماره 2 قرار دارد. این آمار عدم تعادل در رشد چهار بعد توسعه (آموزش ، مراقبت های بهداشتی ، سیاست و اقتصاد) برای جامعه زن ایران را نشان می دهد. توسعه متعادل به خودی خود منجر به آسیب های مختلف اجتماعی و پیامدهای اجتماعی برای جامعه خواهد شد ، به ویژه در طولانی مدت. از جمله رشد بالای آموزش در بین زنان ، با وجود عدم رشد در ابعاد دیگر مانند مشارکت سیاسی ، این منجر به تغییرات گسترده در درک عدالت توسط زنان خواهد شد.
براساس آخرین گزارش در مورد اختلاف جنسیت جهانی ، در وزارتخانه ها و مواضع دولتی ، نسبت زنان به مردان 2: 1 است که این نشان دهنده تفاوت 5 ٪ بین زن و مرد در این زمینه است.
میانگین حضور زنان در مجالس ملی در سراسر جهان در سال 2 در مقایسه با ایران حدود 4.9 درصد بود. سهم زنان در مجمع مشورتی اسلامی حدود 4.9 درصد است که 2 ٪ از مکان های موجود در اختیار مردان است.
در طی دو جلسه مجمع مشورتی ایران اسلامی ، 4 زن در دوره های مختلف چهار مکان کسب کردند. تاکنون حضور زنان در مجلس نمایندگان بسیار محدود بوده است. در مجلس یازدهم ، هیچ زنی در هیئت مدیره نبود.
این آمار نشان دهنده وضعیت منفی مشارکت سیاسی زنان در ایران و تعیین اهمیت حل سوال اصلی یادداشت آینده است.
در حقیقت ، سؤال اساسی این است که چرا بخشی از زنان در سیاست ایران هنوز اندک است؟
در طی دو جلسه مجمع مشورتی ایران اسلامی ، 4 زن در دوره های مختلف چهار مکان کسب کردند. تاکنون حضور زنان در مجلس نمایندگان بسیار محدود بوده است. در مجلس یازدهم ، هیچ زنی در هیئت مدیره نبود.
مطالعه این امر می تواند راه را برای اصلاحات اساسی و مشارکت سیاسی افزایش یافته زنان هموار کند. بنابراین ، در این یادداشت ، ما نگاهی دقیق تر به چالش ها و عزم زنان در سیاست ایران خواهیم انداخت:
2- سقف شیشه ای و تفسیرهای مردسالاری
یکی از مهمترین چالش ها مفهوم سقف شیشه ای است. یعنی موانع نامرئی که زنان را از دستیابی به بالاترین سطح قدرت و دولت محافظت می کند. در ایران ، این سقف شیشه ای گاهی اوقات با تفسیرهای سنتی اشعار قرآن و سنتی تقویت می شود. بسیاری از سیاستمداران برای توجیه آن موانعی که زنان را به عنوان مواضع استانی ، تصمیمات و ریاست جمهوری نامناسب می دانند ، به برداشت های خاص از منابع اسلامی اشاره می کنند.
در حالی که تفسیرهای عمدی و مترقی از همان منابع اسلامی بر برابری زن و مرد در مسئولیت های اجتماعی تأکید می کند ، این تفسیرها اغلب نادیده گرفته می شوند.
مسئولیت های اول مادر و مادر
مانع مهم دیگر ترکیبی از مسئولیت های خانه و تعهدات فیزیولوژیکی زنان با فعالیت های سیاسی است:
علاوه بر وظایف سیاسی ، زنان مسئولیت هایی مانند آموزش کودکان ، مراقبت از خانواده و مدیریت خانه نیز دارند. این مسئولیت ها ، همراه با قاعدگی ، بارداری و زایمان که نیاز به فعالیت برای مرخصی یا توقف دارد ، رقابت با زنان را که هیچ یک از این چالش ها را تجربه نمی کنند ، برای زنان دشوار می کند.
فعالیت ، اقدامات و رقابت سیاسی در ایران چنان نسبت به وقفه و انزوا حساس است که استعفای جبری یا داوطلبانه و استعفا از زنان ، آنها را به عقب سوق می دهد و عملاً آنها را از انگیزه خود محروم می کند و امید به بازگشت یا ادامه دارد.
هیچ سیاست پشتیبانی در ایران برای تسهیل فعالیت های زنان وجود ندارد ، و زنانی که موفق به رفتن به سیاست شده اند ، اغلب خانواده های ثروتمند یا سیاسی هستند که توانسته اند از پرستاران و خادمان استفاده کنند و نگران خانه Jumyum نبودند.
2- تبعیض و تبعیض
ساختار سهمیه در ایران آشکارا برای ایجاد برابری در نظر گرفته شده است ، اما در عمل باعث تبعیض اضافی علیه زنان شده است.
سطح بالای سهمیه در ایران برای دستیابی به فرصت ها ، از جمله فرصت های آموزشی و شغلی و موقعیت های حساس و غیره. با توجه به ظرفیت کل این قابلیت ها ، این می تواند یکی از درهم آمیختگی تبعیض علیه زنان و دسترسی آنها به فرصت های برابر باشد.
ظرفیت مشارکت سیاسی زنان محدود است و همین فرصت ها اغلب به زنان نزدیک به “یقه سفید” اختصاص می یابد.
زنانی که از طریق سهمیه وارد سیاست می شوند به دلیل عدم صلاحیت لازم و عدم شایسته سالاری در انتخاب نهایی و اولویت سوالات غیر تخصصی ، نسبت به مردان کمتر مؤثر هستند.
همچنین ، بیشتر سهمیه ها و زنان وابسته که به سیاست و سیاست می آیند بیش از مرزها ، چالش ها ، افراط گرایی و اغراق نسبت به مردان در سیاست ایران هستند و به طور کلی رفتار غیر حرفه ای بیشتری را نشان می دهند.
اما این ناکارآمدی همیشه بیشتر به زن آنها نسبت داده می شود! نه ساختارهای سهمیه و اولویت بندی.
این یک دیدگاه منفی از حضور زنان در سیاست ایجاد می کند و مسیر را برای زنان مستقل و شایسته دشوارتر می کند.
2_ فرهنگ برچسب زدن و عزت
زنان شجاع که موفق به ورود به سیاست هستند نیز با چالش دیگری روبرو هستند که می تواند نمونه ای از خشونت پنهان و غیررسمی علیه زنان باشد.
اگر زنان بخواهند به طور مستقل عمل کنند و از مصالحه و تخفیف در گروه های قدرت خودداری کنند ، با برچسب های معتبر روبرو می شوند.
هزینه ها به عنوان یک رابطه خاص با مردان قدرت ، دوگانگی پوشش یا تأکید بر شکست های شخصی ، آنها را در فرهنگ سنتی ایران بیشتر می کند.
این حملات شهرت غالباً به گونه ای است که زنان قادر به مقابله با آنها هستند و قبلاً توسط مردان از این میدان خارج شده اند.
2- موانع سازه های نظارتی و گواهی شفقت
زنانی که به جریان های سیاسی وابسته نیستند ، شانس کمتری برای عبور از فیلترهای نظارتی دارند.
****
این آینده ای بدتر برای زنان در زمینه سیاست ایران است؟
حضور زنان در سیاست ایران مستلزم نمای کلی از ساختارها ، تفسیرهای مذهبی و فرهنگی و نقض کلیشه های جنسی است. با وجود موانع بیشمار ، افزایش آگاهی عمومی و اصلاحات ساختاری می تواند مسیر زنان را برای مشارکت مؤثرتر تر کند.
یکی از تصمیمات مربوط به چالش های فوق را می توان مورد بحث قرار داد:
حذف سهمیه اجاره و جایگزین کردن سیستم سهمیه فعلی با مکانیسم هایی که شایسته سالاری را تضمین می کند.
در حالی که بسیاری از کشورها درگیری سیاسی زنان با سهمیه مؤثر برای جنسیت را افزایش داده اند ، ایران چنین مکانیسمی ندارد.
اصلاح تفسیرهای مذهبی و تقویت دیدگاههای اسلامی که برابری بین زن و مرد را در مسئولیت های سیاسی اجتماعی می پذیرد.
یکی از اهداف اهداف شریعت دستیابی به عدالت است. اگر عدالت جنسیتی بخشی از این عدالت مشترک باشد ، محدودیت هایی مانند “یک زن نمی تواند ریاست جمهوری ، سرپرستی یا تصمیم” داشته باشد ، نمی تواند مطابق با روح عدالت و خرد شیلا باشد. چشم اندازهای دقیق با استفاده از تفسیرهای خاص ، این محدودیت ها را توجیه می کند ، اما اگر جامعه به حضور زنان در سیاست و قضاوت نیاز داشته باشد و این به منافع جامعه کمک می کند ، می تواند با اهداف شریعت سازگار باشد.
ایجاد سیاست های پشتیبانی ، از جمله مرخصی تحویل ، حمایت از قوانینی برای مادران شاغل و آموزش عمومی در مورد اهمیت حضور زنان در سیاست.
در جامعه ای که زنان باید بین نقش های خانوادگی و سیاسی انتخاب کنند ، مصلحت و عدالت محقق نمی شود.
برخورد با برچسب زدن ، با اعمال قوانینی برای حمایت از زنان در برابر حملات عزت و ترویج فرهنگ پاسخگویی به حملات بی اساس.
روح اسلام مبتنی بر کرامت انسانی است. توهین به عزت و شهرت افراد ، به ویژه در فرهنگ اسلامی ، کفرآمیز است و تأکید بر اصولی مانند عزت و عزت افتخار می تواند به عنوان ابزاری برای مقابله با چنین اتهاماتی استفاده شود. زنان صالح به دلیل وجود جنسیت و پیشگفتارهای نامعتبر نباید از منطقه سیاسی خارج شوند.
آیا فکر می کنید تغییر قوانین و اتخاذ سیاست های جدید می تواند مسیر زنان ایرانی را در سیاست باز کند؟ آیا فکر می کنید زنان حق ایرانی بالاخره می توانند موانع نامرئی را بشکنند؟
حتما نظرات ارزشمند خود را با ما به اشتراک بگذارید.